تقدیر

در عشق ها که آدمیان آب می روند
ترسیده‌اند مجلس توّاب می‌روند

ای گل مسیر قطره همیشه بهار نیست
گاهی به این ترانه به مرداب می‌روند

فرقی نمیکند شب جشن است یا عزا
گلها سراغ حادثه شاداب می‌روند

ایراد عاشقی به پلنگ دلم مگیر
شاید که با سقوط به مهتاب می‌روند

ای دیده ام مبار که این ناوگان عمر
تقدیر ناخداست که به گرداب می روند

مهرشاد علیزاده

#مهرشاد_علیزاده #غزل #شعر #تقدیر #عشق #عاشقانه
دیدگاه ها (۲)

سرگذشت

ببار برف ببار

غزل: دلبر

پائیز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط