و پآرت
בو پـآرتــے
؋ـــرבآےِ بــבون تـو
پـآرتـــہ : ۲
روزه تشییع جنازه بود..همه اومده بودن..جیمین با اون چهره داغون بالای سر مزار دختر نشسته بود و بقیه دورش...
اروم بود...نه گریه نه حرفی..
چشمش به دختری افتاد..نگاهش روش قفل شد..دنیا برای یک ثانیه متوقف شد..
انگار که به خاطر نبود دخترش عذادار نبود...
دختر خیلی خوشگل بود و پسر شیفته اون شده بود..
عشق دوباره...
بعد از مراسم از دختر خواست اونو برسونه
حالا دیگه ناراحت نبود
انگار فراموش کرده بود زنش مرده.... .
شماره دختر رو گرفت و بهش گفت عاشقشه
بهش گفت ماه کوچولو !..
فقط به جنسو میگفت ماه کوچولو...
دنیا رو به پای جینی..همسر جدیدش میریخت..خیلی عاشقش بود...
بیش از حد . . .
۴ ماه بود
جیمین اونو به همسری خودش دراورد
انگار نه انگار قبل این دختر کس دیگه تی هم بوده
به کل جنسو رو فراموش کرده بود... .
پـآیـآنـ . .
_________________________________________
از نـوشـتـہ هـآے کـارولـینا
؋ـــرבآےِ بــבون تـو
پـآرتـــہ : ۲
روزه تشییع جنازه بود..همه اومده بودن..جیمین با اون چهره داغون بالای سر مزار دختر نشسته بود و بقیه دورش...
اروم بود...نه گریه نه حرفی..
چشمش به دختری افتاد..نگاهش روش قفل شد..دنیا برای یک ثانیه متوقف شد..
انگار که به خاطر نبود دخترش عذادار نبود...
دختر خیلی خوشگل بود و پسر شیفته اون شده بود..
عشق دوباره...
بعد از مراسم از دختر خواست اونو برسونه
حالا دیگه ناراحت نبود
انگار فراموش کرده بود زنش مرده.... .
شماره دختر رو گرفت و بهش گفت عاشقشه
بهش گفت ماه کوچولو !..
فقط به جنسو میگفت ماه کوچولو...
دنیا رو به پای جینی..همسر جدیدش میریخت..خیلی عاشقش بود...
بیش از حد . . .
۴ ماه بود
جیمین اونو به همسری خودش دراورد
انگار نه انگار قبل این دختر کس دیگه تی هم بوده
به کل جنسو رو فراموش کرده بود... .
پـآیـآنـ . .
_________________________________________
از نـوشـتـہ هـآے کـارولـینا
- ۲۴.۳k
- ۰۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط