می دانی چرا او‌ در چنین شرایط سختی ساز میزند؟
چون او یک نوازنده ی حرفه ای ست. جراح ها تومور را حین عمل بر می دارند، اما اگر به بافت حساسی در مغز ‌آسیبی برسانند، او دیگر هیچوقت نمی تواند ساز بزند. این اجرای تلخ برای جراح به این معناست که «هرجا ساز نزدم، متوقف شوید»
انتخاب نقطه ای میان مرگ و موسیقی.

سوالم را یک بار دیگر تکرار میکنم.
می دانی چرا او در چنین شرایط سختی ساز می زند؟
چون «هر آدم، چیزی برای از دست ندادن دارد.»
ساز برای ما تنها یک ساز است
اما برای او، تمامِ #معنای_زندگی ست
ما باید مقابل مرگ، برای زندگی‌ و عمری که گذراندیم، برای هر روز‌ صبح و هر راهی که پیش گرفتیم؛ برای هر زخم یا شکستی که متحمل شدیم، #دلیلی داشته باشیم. یک دلیل محکم برای شروع روز بعد.

این ها را که می‌نوشتم با خود فکر می کردم اگر روزی جای او بودم، من نیز به بیهوشی کامل نروم.
چرا که ساز من قلم‌ است‌
و موسیقی من، شرح دلتنگیِ توست.
بگویم هرچقدر خواستید پیش بروید،
تا جایی که نامش را صدا نزنم...
«هر وقت صدایش نکردم، دست نگه دارید»
جایی میان تو و مرگ.
و‌ هر انسان مقابل مرگ،
چیزی برای از دست ندادن دارد...🦋🦋😭
دیدگاه ها (۰)

منم دریا و عشق ات ساحل من بیا با خود بیاور این دل منچگونه م...

تو آفتابی در صبح ترین پاییزی که اواز نارنجی برگ هایشگونه ی ز...

صائب تبریزی چقدر قشنگ میگه که:«اندیشه معشوق نگهبان خیال استع...

تو بهاری‌؟نه! بهاران ازتوستاز تو میگیرد وام هر بهار ، این هم...

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت نهم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

تفاوت اساسی و بنیادین میان مقاومت و جنگ در همینجاست. جنگ برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط