💙جانا 💙
اگر در گرم‌ترین فصل سال هم بیایی
از آسمان می‌خواهم به ذوق آمدنت چَشمان نُقره‌ای ماه را از پشت اَبر‌ها بارانی کند.
آنقدر ببارد تا تمام دلتنگیم را فراموش کنم.
چه کسی گفته آمدن به وقتش زیباست؟
تو هر  زمان که بیایی من از پیله‌ی دلتنگیم رها می‌شوم و همچون پروانه بوسه بر آتش لب‌هایت می‌زنم تا در آغوشت آرام بگیرم.
به نسیم می‌گویم بدود میان یاس‌های خوشبو.
یاس‌های خَزیده روی دیوار کوچه دلتنگی.
اگر بیایی پای درخت مجنون خرده نانی برای چَشمان منتظر گنجشک‌ها می‌ریزم.
قاصدکی می‌چینم و در گوشش آمدنت را جار می‌زنم.
جیرجیرک‌ها را از میان شکاف دیوارهای سخت صدا می‌زنم تا سازشان را کوک کنند و به پروانه‌ها می‌گویم سرمست با گل‌های شمعدانی عاشقی کنند.
چه فرقی می‌کند؟
تو در تاریک‌ترین ساعت شب قدم بر دلتنگیم بُگذار.
من، به کرم‌های شب‌تاب می‌گویم تمام راه را برایت چراغانی کنند.
اگر ببینمت فریاد می‌کشم تا کوه‌ از حسادت تو را بلندتر از من بخواند
تو بیا حتی اگر به وقتش نباشد.
بیا تا جای سنگ تیشه بر آهن سخت بکوبم.
برایت جامی بسازم لبریز از عشق.
بیا تا مجنون شوم.
دیوانه چو فرهاد
تو بیا حتی اگر به وقتش نباشد.
اگر نمیای رخصت بده من بیام
دِ لامصب حرفی بزن آخه🦋🦋

#saharshehim💖

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۰)

تقدیم به ساحتِ مقدسِ دل غمگین حضرت زینب سلام الله علیهوهمه خ...

بارپروردگارا وسعی عنایتمان فرما که سببه ارتزاق مخلوقاتت باشی...

جزیره‌ای‌ست عشق توکه خیال را به آن دست‌رسی نیستخوابی‌ست ناگف...

هیچ‌کس بهمون نگفته بود که گم شدن،فقط توی کوچه‌های تاریک یا ش...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط