نام فیک عشق مخفی
نام فیک: عشق مخفی
Part: 31
ویو ات*
ات. چیزی نیست*اروم
جی. مطمئنی؟
ات. اوهوم
حرفای سنا مث اکو توی مغزم پخش میشد*
س. تو باید از جیمین دوری کنی.
تو باید از جیمین دوری.
تو باید از جیمین دوری کنی.
سرم خیلی درد میکرد*
شیشه ب ماشین رو دادم پایین*
باد خنک میخورد توی صورتمو حالمو بهتر میکرد*
چشامو بسته بودمو صورتمو بردم نزدیکتر تا باد بخور توی صورتم ی حس خیلی خوبی بهم میداد*
رسیدیم خونه ی جیمین*
پیاده شدمو بدون هیچ حرفی رفتم بالا*
جیمین هرچی صدام کرد جوابشو ندادم و رفتم توی اتاقمو درم بستم*
خودمو انداختم روی تخت و سیاهی...*
با صدای یکی از خواب بیدار شدم*
جی. ات..ات*اروم
نگاش کردم*
جی. پاشو بیا شام بخور ظهر ناهار هم نخوردی*اروم
ات. باشه*پاشدم نشستم روی تخت*
جی. نمیخوای بگی چیشده؟
ات. چیزی نشده
جی. میدونم امروز سنا اومده پیشت پس لطفا بگو چیشده
ات. خودش بهت گفت؟
جی. نه
ات. پس برام مراقب گذاشتی*پوزخند
جی. نه برای تو نزاشتم برای سنا گذاشتم
با تعجب نگاش کردم*
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
Part: 31
ویو ات*
ات. چیزی نیست*اروم
جی. مطمئنی؟
ات. اوهوم
حرفای سنا مث اکو توی مغزم پخش میشد*
س. تو باید از جیمین دوری کنی.
تو باید از جیمین دوری.
تو باید از جیمین دوری کنی.
سرم خیلی درد میکرد*
شیشه ب ماشین رو دادم پایین*
باد خنک میخورد توی صورتمو حالمو بهتر میکرد*
چشامو بسته بودمو صورتمو بردم نزدیکتر تا باد بخور توی صورتم ی حس خیلی خوبی بهم میداد*
رسیدیم خونه ی جیمین*
پیاده شدمو بدون هیچ حرفی رفتم بالا*
جیمین هرچی صدام کرد جوابشو ندادم و رفتم توی اتاقمو درم بستم*
خودمو انداختم روی تخت و سیاهی...*
با صدای یکی از خواب بیدار شدم*
جی. ات..ات*اروم
نگاش کردم*
جی. پاشو بیا شام بخور ظهر ناهار هم نخوردی*اروم
ات. باشه*پاشدم نشستم روی تخت*
جی. نمیخوای بگی چیشده؟
ات. چیزی نشده
جی. میدونم امروز سنا اومده پیشت پس لطفا بگو چیشده
ات. خودش بهت گفت؟
جی. نه
ات. پس برام مراقب گذاشتی*پوزخند
جی. نه برای تو نزاشتم برای سنا گذاشتم
با تعجب نگاش کردم*
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
- ۵.۷k
- ۱۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط