نمانده است

نوری به خلوت این شب و اختر نمانده است
هر طرف دشمنی است و یاور نمانده است

دریای بغض و غصه به جانم خروش کرد
قویم شکست و طاقت و لنگر نمانده است

از نای خسته نغمه شادی نمی تراود
دیگر نوای مستی و ساغر نمانده است

گفتم که عشق مرهم دردم شود ولی
زخمی عمیق مانده و خنجر نمانده است

رفت آن که با نگاهش دل را ز جا کشید
دیگر امید و دیدن دلبر نمانده است
#احمد_سلو
#محمد_خوش_بین
دیدگاه ها (۰)

دل مرده

احساس جاویدان

حضرت عشق

در

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط