محبوب من !
یک سه شنبه پاییز🍂 در کوچهی شما بودم ...
دیدم؛ صدای هق هق گریه می آید
دلم سوخت
جلو رفتم ...
دیدم یک دسته کلید است.
گفتم چرا گریه میکنی ؟!
کلید ها گفتند:
ما گم شده ایم
گفتم برای همین گریه میکنید؟
کلید ها گفتند: نه !!!
«ما گریه میکنیم
چون آنکه ما را گم کرده
دنبال ما نمیگردد»
یاد خودم افتادم ...
کنار کلید ها نشستم
من هم با کلید ها گریه کردم ...
یک سه شنبه پاییز🍂 در کوچهی شما بودم ...
دیدم؛ صدای هق هق گریه می آید
دلم سوخت
جلو رفتم ...
دیدم یک دسته کلید است.
گفتم چرا گریه میکنی ؟!
کلید ها گفتند:
ما گم شده ایم
گفتم برای همین گریه میکنید؟
کلید ها گفتند: نه !!!
«ما گریه میکنیم
چون آنکه ما را گم کرده
دنبال ما نمیگردد»
یاد خودم افتادم ...
کنار کلید ها نشستم
من هم با کلید ها گریه کردم ...
- ۸.۳k
- ۱۵ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط