غزلمیتازدامشبهمبهکاغذهایپوشالی

#غزل‌می‌تازد‌امشب‌هم‌به‌کاغذهای‌پوشالی
منظم می دود واژه،میانِ دفترِ خالی
شرابِ کهنه ی عشقت،چه مستم می کند هر شب
به بغض سنگینت،ردیف و قافیه عالی
اِسارتگاهِ عشقت را،به آزادی نخواهم داد
قفس را دوست تَر دارم،نمی خواهم پر و بالی...
دیدگاه ها (۳)

#ببین_آسمان_را_خـدا_را_غــزل سکوت شب انگیز ما را غزل یقین با...

#گرمی_لبخند_از_آواز_بنان_بر_داشتهچشم از فیروزه‌های اصفهان بر...

#عطرِ_تو_شعرِ_بلند‌ے_ست_رها_در_هر_سو...

#آسمانش_را_گرفته_تنگ_در_آغوش_ابربا آن پوستین سردِ نمناکشباغ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط