حال خوبی دارم
حال خوبی دارم
مینشینم لبِ دیوار خیال
هی سرک میکشم از دور تو را
چقَدَر مِه به تنت می آید
و چقدر اشک به من...
تو چرا یادت نیست
قول دادی که قدم بگذاری
به سراپرده ی تاریکِ دلم
بنشینی به لبِ حوضِ غرور
بشکنی آن یخ جادویی را
توچرا یادت نیست
که من اینجا هر شب
لبِ دیوار خیال
دیده بر راه تو دارم،
برگرد...
ساعت دلتنگیست...🦋🦋
دلم نیومد درکنار ساحل شماهم این آهنگو گوش ندی تقدیم به وجود نازنین خودت و مامان فاطمه و داداش رضای عزیز🙏❤🌹
بماند به یادگار.
¹⁴⁰³.¹².¹⁰
مینشینم لبِ دیوار خیال
هی سرک میکشم از دور تو را
چقَدَر مِه به تنت می آید
و چقدر اشک به من...
تو چرا یادت نیست
قول دادی که قدم بگذاری
به سراپرده ی تاریکِ دلم
بنشینی به لبِ حوضِ غرور
بشکنی آن یخ جادویی را
توچرا یادت نیست
که من اینجا هر شب
لبِ دیوار خیال
دیده بر راه تو دارم،
برگرد...
ساعت دلتنگیست...🦋🦋
دلم نیومد درکنار ساحل شماهم این آهنگو گوش ندی تقدیم به وجود نازنین خودت و مامان فاطمه و داداش رضای عزیز🙏❤🌹
بماند به یادگار.
¹⁴⁰³.¹².¹⁰
- ۱.۳k
- ۱۰ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط