چند پارتی برادر سختگیر و وحشی من...
p64
ا.ت به محض رسیدن به اونجا متوجه صدای خنده آشنایی شد و به میز VIP نگاه کرد و ناخودآگاه احساس تنهایی کرد...جوری که تهیونگ و اون دختر میخندیدن دیدنی بود[بچها ا.ت نه راچب مصاحبه میدونه نه یونا رو میشناسه]
جین ا.ت بشینیم سر این میز؟
ا.ت میخوای میز VIP بگیریم؟
جین حتما
ا.ت به حساب من
جین دیوونهای عمرا
ا.ت خواهش میکنم...میخوام دعوت من باشی
جین باشه ولی باید دفعه بعد به حساب من باشه(خنده)
ا.ت حتما(خنده)
بچها سر میز نشستن و جوری بود که تهیونگ و ا.ت میتونستن کامل همو ببینن اما تو شلوغی صدای صحبتا خیلی واضح نبود
یونا داشتم میگفتم بعد از اون دیگه هوسوک رو ندیدم که یهو شنیدم امده تو شرکت شما
تهیونگ اره ولی مثل قبل تقصیر و یک دندس(خنده)
یونا خنده ای کرد و تهیونگ هم خنده جذابی زد
یونا تهیونگ دیدم که کوکو مادمازل یکم..
تهیونگ اره سهام دارا اصرار داشتن قیمتش بره بالاتر اما چون همه مردم میخواستن بخرن این عطر و همینجوری قیمتش بالا بود یه جلسه تشکیل شد
یونا دستشو زد زیر چونش
یونا اییام میدا چینچا کاوکانه(درو میکنم واقعا ظالمانس)
تهیونگ بوگا(چی)
یونا اینکه همش باید از خواب و زندگیت بزنی تا کار کنی
تهیونگ کُرُنده ایجه نول بونی چیجو(خنده)(ولی الان که تو رو دیدم حس میکنم خستگیم رفته(حالم خوبه))
یونا یاااا(خنده)
ا.ت ویو
پوففففففففففففف دیگه دارن میرن رو مغزممممممممممم
جین ا.ت این تهیونگ نیس؟!
ا.ت خود خودشه(کلافه)
جین واو تا حالا ندیده بودم اینجوری بخنده...تو چشماش عشق میباره انگار نشسته با گرلفرندش لاس میزنه(خنده)
ا.ت کاش اینجوری باشه ولی اصلا هم اینجوری نیس احتمالا موادی چیزی زده(حرصی و خنده)
جین ناراحتی میخنده
ا.ت معلومه که دلم نمیخواد بخنده اصلا حالم از قیافش بهم میخوره(کیوت و در اوردن ادای تهیونگ)
جین (قهقه)وای دختر تو خیلی خوبی خخخخخخ خخخخ خخ(قهقه)
ا.ت به عمت بخند
جین من عمه ندارم(خنده)
تهیونگ ویو
با خنده حرصی و جالب دختری نگاه صدا کردم که دیدم معاون عزیزمون با خواهرم نشسته!پوف خواهر کیلو چنده تو مغز خودمم نمیتونم بگم عشقم...عه عه این اداها چیه کیوت خوردنی..(صدای قهقهه جین رو شنید)
تهیونگ چیکار دارن میکنن(زمزمه)
یونا به زور خودشو قطع کرد و جواب داد
یونا کیا؟
ته ها؟هیچی فقط صدای خنده یکی بود گفتم نکنه مثل من قل خندشو پیدا کرده باشه
یونا ریز خنده ای زد و اروم بتونه تهیونگ زد
یونا چخبر از خودت؟این روزا چیکار میکردی
تهیونگ یکی دو ماهی میشه که بابا مامانم مردن
یونا خدا بیامرزشون ببینم خواهر ناتنیت چی
تهیونگ راجب اون فهمیدم که خیلی اذیتش کردم اما یکسری از بلاهایی که سرش اوردم به نفع خودش بود..
یونا مثل چی
...
100❤️💦
ته:خبر داری که این سوئیت درش روزیه کلیدی نیست نه؟عین خونس درسته؟
ا.ت به محض رسیدن به اونجا متوجه صدای خنده آشنایی شد و به میز VIP نگاه کرد و ناخودآگاه احساس تنهایی کرد...جوری که تهیونگ و اون دختر میخندیدن دیدنی بود[بچها ا.ت نه راچب مصاحبه میدونه نه یونا رو میشناسه]
جین ا.ت بشینیم سر این میز؟
ا.ت میخوای میز VIP بگیریم؟
جین حتما
ا.ت به حساب من
جین دیوونهای عمرا
ا.ت خواهش میکنم...میخوام دعوت من باشی
جین باشه ولی باید دفعه بعد به حساب من باشه(خنده)
ا.ت حتما(خنده)
بچها سر میز نشستن و جوری بود که تهیونگ و ا.ت میتونستن کامل همو ببینن اما تو شلوغی صدای صحبتا خیلی واضح نبود
یونا داشتم میگفتم بعد از اون دیگه هوسوک رو ندیدم که یهو شنیدم امده تو شرکت شما
تهیونگ اره ولی مثل قبل تقصیر و یک دندس(خنده)
یونا خنده ای کرد و تهیونگ هم خنده جذابی زد
یونا تهیونگ دیدم که کوکو مادمازل یکم..
تهیونگ اره سهام دارا اصرار داشتن قیمتش بره بالاتر اما چون همه مردم میخواستن بخرن این عطر و همینجوری قیمتش بالا بود یه جلسه تشکیل شد
یونا دستشو زد زیر چونش
یونا اییام میدا چینچا کاوکانه(درو میکنم واقعا ظالمانس)
تهیونگ بوگا(چی)
یونا اینکه همش باید از خواب و زندگیت بزنی تا کار کنی
تهیونگ کُرُنده ایجه نول بونی چیجو(خنده)(ولی الان که تو رو دیدم حس میکنم خستگیم رفته(حالم خوبه))
یونا یاااا(خنده)
ا.ت ویو
پوففففففففففففف دیگه دارن میرن رو مغزممممممممممم
جین ا.ت این تهیونگ نیس؟!
ا.ت خود خودشه(کلافه)
جین واو تا حالا ندیده بودم اینجوری بخنده...تو چشماش عشق میباره انگار نشسته با گرلفرندش لاس میزنه(خنده)
ا.ت کاش اینجوری باشه ولی اصلا هم اینجوری نیس احتمالا موادی چیزی زده(حرصی و خنده)
جین ناراحتی میخنده
ا.ت معلومه که دلم نمیخواد بخنده اصلا حالم از قیافش بهم میخوره(کیوت و در اوردن ادای تهیونگ)
جین (قهقه)وای دختر تو خیلی خوبی خخخخخخ خخخخ خخ(قهقه)
ا.ت به عمت بخند
جین من عمه ندارم(خنده)
تهیونگ ویو
با خنده حرصی و جالب دختری نگاه صدا کردم که دیدم معاون عزیزمون با خواهرم نشسته!پوف خواهر کیلو چنده تو مغز خودمم نمیتونم بگم عشقم...عه عه این اداها چیه کیوت خوردنی..(صدای قهقهه جین رو شنید)
تهیونگ چیکار دارن میکنن(زمزمه)
یونا به زور خودشو قطع کرد و جواب داد
یونا کیا؟
ته ها؟هیچی فقط صدای خنده یکی بود گفتم نکنه مثل من قل خندشو پیدا کرده باشه
یونا ریز خنده ای زد و اروم بتونه تهیونگ زد
یونا چخبر از خودت؟این روزا چیکار میکردی
تهیونگ یکی دو ماهی میشه که بابا مامانم مردن
یونا خدا بیامرزشون ببینم خواهر ناتنیت چی
تهیونگ راجب اون فهمیدم که خیلی اذیتش کردم اما یکسری از بلاهایی که سرش اوردم به نفع خودش بود..
یونا مثل چی
...
100❤️💦
ته:خبر داری که این سوئیت درش روزیه کلیدی نیست نه؟عین خونس درسته؟
- ۱۵.۳k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط