اولین بیست و چهار ساعت...با یک روانی!

p5

جیمین موهای ا،تو نوازش کرد و اونا رو دور ناخونش پیچید اما ثانیه ای قافل از لبای دختری نشد که حالا لب پایینش توی دهنش بود
=ببخشید شما نمی‌تونید اینکارو بکنید
هر دو با صدا به سمت صاحب بخش برگشتن
+چرا؟
=شما پرستارید نه سرویس رسون
+چی!
_مرتیکه حرف دهنتو بفهم چطور جرعت میکنی به عشق من اینجور بگی
=هه عشقت؟ببینم همه اون زن و بچهای که بدبختشون کردی و زندگی رو ازشون گرفتی هم عشقت بودن؟
+نه..
_تو نمیدونی من چی به سرم امده پس دخالت نکن نزار کنترلمو باز از دست بدم
=چیه مثلا میخوای چیکار کنی بزنی زیر حرفت و این دختر رو هم بکشی؟
+جناب...
_ا.ت هیس...ببینم تو فک کردی روانی بودن چطوریه؟فک میکنی وقتی کنترلمو از دست بدم برام فرق میکنه کی به چیه؟...اگر میخوای کاری نکنم که هم داغ دار عشقم بشم هم این دختر دیه‌اش بیفته گردن سازمانت بهتره تو گوشت اینو فرو کنی که ا.ت دختر خرابی نیس که بخواد همه رو اینجور درمان کنه اون رفیق و عشق منه
مدیر بخش پوز خندی زد
=هه اگه میتونی بکن روانی
جیمین خواست حرکتی بزنه که ا.ت با صدای بلند مدیر رو صدا زد
+جناب!
+مطمئنم که آقای پارک درمان میشه اما حتا یک درصد هم نمیتونم درمورد درمان احمقیت شما نظر بدم چون به صورت جالبی دنبال دعوایید اگر اینقدر دعوا دوست داری بیا با من دعوا کن...باور کن خیلی راحت تر از جیمین پوسستو از سرت میکنم(بلند و جدی)
=هه میبینم روانی بودن درنده سرخ رو تو هم اثر گذاشته(خنده)
_مرتیکه...
+صبر کن!(جدی)اگر روانی بودن جناب پارک رو من تاثیر گذاشته حتما چیزی هم رو شما تاثیر گذاشته که اینقدر نادون و درجه ستیز هستید...عاممم مثلا نظرتون درمورد هم نشینی با مادرتون چیه؟
=میخوای بگی مادر من نادونه..
+بله!دقیقا حتا منظور من بدتر بود اما احمقی شما باعث میشه کمتر بفهمید چی میگم...البته...خوبیش همینه که کمتر عصبی میشید
_یا دختر عالی هستی
+(چشمک)
=باشه من شما دو تا روانی رو کنار هم تنها میزارم
+بهتره اینکارو بکنی چون اگر حالا که به عشقم رسیدم بخوای رو اعصابم بری نشونت میدم چرا منو فرستادن پیش سومین روانی کره زمین

مدیر بخش با این حرف اخمی کرد و از اونجا دور شو و جیمین با خنده موهای ا،تو ناز کرد
_حالا عصبانی نشو
+تو عصبانیت منو ندیدی وگرنه میدونستی الان چقدر تو اوج خنده بودم یارو فک کرده کیه(خنده)
جیمین گونه ا،تو بوسید و ا.ت هم گردن جیمین رو
+یه سوال دارم...
_بپرس
+حست موقع تیکه تیکه کردن اون آدما چی بود؟
_لذت و درد...یه جورایی خوشم امده بود جیغاشون رو دوست داشتم بوی خون لذت بخش شده بود و یه جورایی احساس می‌کردم بخاطر شکستگی‌های خودم اینکارو میکنم
+چرا خودتو معرفی کردی؟
_...

80❤️🌚💦