یک

یک...
دو...
سه...
هرچی میرم بالاتر بیشتر و بزرگتر
قد غما و غصّه هام


هرچی میخوام بردارم بذارم توی کوله کوچولوم
میبینم جاشون نمیشه بس که بزرگن

شاید خالی بردارم
امّا جا نمیمونن،هستن
همه جا
هرجا رو که نگاه میکنم هستن

از این کوله کوچولو خندم میگیره
جای هیچی رو نداره

یه چیزی بگم نخندیا
درسته بزرگ شدم،درسته یه هیکل گنده دارم
ولی باورکن ،شونه هام خستن
خسته تر از تموم خسته های دنیا واسه این همه غم
انگاری از اون کوله کوهنوردیا توی تموم عمرم رو دوشمه مثل یه بچه
هرچیم نگاه می کنم هیچی نیست و یه عالمه خستم
خسته از همه چی...
کوله بار من پر از خستگیه
پر از دلواپسیه
پر از دلهره
پر از آشوب
پره پر
پر از نگرانی واسه یه لحظه بعد
امّا همشون بیخودی بود
دارم تموم میشم

#سپیده_ش
#کوله_بار
#خستگی
دیدگاه ها (۹)

قلبم را اهدا کنیدبه کسی که هیچ کس را دوست نداشتهشاید دوست دا...

سفرتنها کنار ایستگاه لرستان ایستاده بودیک چمدان در دستشتعجب ...

@tina.l تینای عزیزم تولدت مبارک با تاخیرمیبینمت بر بلندای ق...

دلتنگییعنی نبودن تومیان هزاران آینه ی شکستهکه هرتکه اش باز ت...

My sweet trouble 16✨صبح بیدار شدم و چون مادربزرگ نبود خودم ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط