سوار تاکسی بودم راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت ببین

سوار تاکسی بودم ، راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت: ببین داداش ، من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!

میفهمی ؟ وای خواهم ساد





حیف فردوسی که خواست از ادبیات فارسی حمایت کنه

من ک پیاده شدم ولی او همچنان وای خواهد ساده بود
دیدگاه ها (۷)

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیامیت...

♥رفاقت یعنیهر وقت خسته باشی!مونده باشی!دلخور باشی!رفیقت با م...

ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم...

دله تو زدمو دل بُریدی از مناشکامو دیدی دست کشیدی از مناین آخ...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۲۲

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۵فرداتوی خواب ناز بودم که(صدای آرام...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۱۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط