دردانه خدا

این که دست من _دست های من هرگز به قبای حسین نمی رسد اما به خاطرِ او شمشیر می زنم و به هوای وصل او با کرور کرور اجنبی می‌جنگیم، حسین را حسین نگه می دارد.
حسین، حسین نشد برای آنکه آفتاب حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند، و بسوزاند، بل حسین شد به خاطر حضور ازلی اش در ذهنِ هر کس که می‌خواهد در راه عدالت شمشیر بزند.
📚#بر_جاده‌های_آبی_سرخ
📙#نادرابراهیمی
تو‌چه‌کردی‌با‌ما‌حسین♥️
دیدگاه ها (۲)

من هم یک پاسدارم آقا!من هم محافظ مرزها هستم...وظیفه من اما پ...

و من... دیروز متولد شدم...و چه جشنی باشکوه تر از جشن در گلست...

اجرای زنده لبه تیغ

میرودبرمی‌گرددمی‌رودبرمی گرددو این دور غیر باطل ادامه دارد.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط