میرود
برمی‌گردد
می‌رود
برمی گردد
و این دور غیر باطل ادامه دارد...
برف پاک کن را میگویم...
هربار با هر رفت و برگشتش پاک میکند شیشه را...
و من که وقتی باران میبارد دلم غنچ میرود...
و اگر کمی حواسم را ندهم به جاده، زل زدن به قطراتی که چلپ پخش میشود روی شیشه غرقم میکند...
راستی یارجان!
باران وجه مشترک دوست داشتن های ما بود...
و شاید ملموس ترین نخ اتصال زمین و آسمان...
آدم شاید هیچ نعمتی را اینقدر محسوس نبیند و عاشقانه در آغوش نکشد...
و من که هربار قطره بارانی روی دستهایم میچکد احساس میکنم عاشقانه تر دوست دارم خدای باران را...
و به رسم زیبای ایام طلبگی زیر لب آرزو میکنم فرج را:
اللهم عجل لولیک الفرج
#الهام_جعفری
#ممنوعه
شهر شما هم بارونی بود؟
دیدگاه ها (۱۷)

اجرای زنده لبه تیغ

دردانه خدا

میدانی یارجان! گاهی آدمیزاد میزند به سرش که قید تمام قول و ق...

من در نقاط ناشناخته‌ای از این شهر به تو فکر کرده‌امکه حتی شه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط