عقربه ها بر عکس می چرخند

عقربه ها بر عکس می چرخند
فکر می کنم موهایت را
روی آن یکی شانه ات انداختی

رسول ادهمی
دیدگاه ها (۳)

بیا شبیه دو حبه قندشانه به شانه دل به چای بزنیمآن قدر دور س...

گاهی گم میشوم در هیاهوی این شهر... خسته میشوم از پیدا کردن ب...

مادرم دست به جوراب شد.النگویش را درآورد .رو به من گفت بیا ای...

در یکی از اتوبوس های کهنه ی شهرسر پا میان جماعتمشغول شعر نوش...

کنار رود نشستم می کنم فریاد ات مرا دیوانه کرده فکر طلب کار ا...

کدومی؟!بچه ها هر کار می کنم وقتی ۲ تا عکس که اسلایدیه رو میخ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 47ویو ات*جی. واقعا؟ات. علائمش رو دارم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط