در فال غریبانهی خود گشتم و دیدم


در فالِ غریبانه‌ی خود گشتم و دیدم
جز خطِ سیاهی ته فنجان خبری نیست ...!

امید_صباغ‌نو
دیدگاه ها (۰)

‌شب در چشمان من استبه سیاهی چشم‌ هایم نگاه کنچشم اگر فرو بند...

‌عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت...#فاضل_نظرى

‌بر فرو رفتگی‌های این سنگ دست بکشو قرن‌ها عبور رودخانه را حس...

در قلم آورد حافظ قصه لعل لبشمیرود چون سایه هر دم بر درو بامم...

عاشقانه های شبنم

میگفتند رفتن‌هایِ واقعی هیچگاه خبر نمیدهند ؛ زمانی که به خود...

آنجا که انسان درد انسان را نمی‌فهمد دیگر کسی معنی وجدان را ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط