ارسلان اینجا گفت تو چرا همسری با یه مدل مو میای پیشم

ارسلان اینجا گفت تو چرا همسری با یه مدل مو میای پیشم
گفتم از تو دست کمی ندارم
بعد نگام کرد گفت که زبون نیست که جاده تهران کرجه گفتم درست صحبت کن گفت که عوضی نشو گمشو

مکالمه دوم درحال خدافظی
گفتم من از این پسره که مافیا بود تو فیلم حالم بهم خورد چرارباید مهگلو بکشه گفت اون اخلاقش کثیفه
گفتم اون اخلاقش کثیفه تو ذهنت
بعد گفت توام به ایدلت رفتی گفتم اوم میدونم
بعد گفتش زیاد زر زر نکن برو گفتم اوکی بای گفت بای
دیدگاه ها (۲۲)

دوزتان از عرفان پرسیدم رضا میاد گفت رضا از صفحه مجازی خدافظی...

مهدیس اومده بود

بچها تو گوشیمه بعد اینو ارسلان گفت حال کن حس مافیا بهت دست ب...

حس میکنم امیر جای ارسلان برای دیانا پر کرده

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۴۳که یه پیامک اومد برام باز کردم و دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط