عشق خاموش

عشق خاموش
(پارت دوم)
*جمع کردن وسایل
*زنگ زدن به مادر
یجی: سلام مامان
مامان: سلام دخترم
یجی: مامان کی چه ساعتی و با چی میرم
مامان: یجی جان دختر تا فرودگاه با راننده شخصی میری و از فرودگاه با هواپیما و ساعت ۱۱ میری
یجی: چییییییی ساعت چندددد
مامان: ساعت 11
یجی: مامانم من باید قطع کنم دیرم شده
مامان: باشه عزیزم فعلا فقط فقط رسیدی حتما زنک بزن باش
یجی: با فعلا
مامان: فعلا
یجی: واییییی باید برم ساعت چنده
یجی: ساعت دههههههههه(10)
دیدگاه ها (۰)

از این ببد بیشتر از پنت هاوس میزارم

قشنگه؟ اگر دوست دارین از بعضی از نقاشی هام عکس بذارم

{ رمان جیمین }

(رمان جیمین )

همیشگی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط