نشست تو ماشین دستاش می لرزید بخاری روشن کردم گفت

نشست تو ماشین... دستاش می لرزید... بخاری روشن کردم... گفت:« ماشینت بوی دریا میده...» گفتم: « ماهی خریده بودم..» گفت: « ماهی مُرده که بوی دریا نمیده..!» گفتم: « هرچیزی موقع مرگ، بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه!!» گفت: «پس من بمیرم، بوی تورو میدم....»
دیدگاه ها (۴)

دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت.با...

خودم را قانع میکنم؛ که شاید نمیخواند که شاید به گوشش نمیرسد ...

اولین باری که دستاشو گذاشت روی دستام یادمه توی پیتزا فروشی ب...

+منو نگاه کن...قهری؟_قهرم+خودتو زدی به اون راه؟_خودمو زدم به...

نام فیک:عشق مخفیPart: 22ویو جیمین*توی ماشین نشسته بودم که دی...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_279منو به خودش فشردو گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط