چندشاتی جونگکوک

چندشاتی جونگکوک

part 3

پشت میز.. دیواری پر از بادکنک های مشکی و قرمز بود ، گل های که آویزون بودن

- بیا اول عکس بگیریم.. بعد آرزو کن و شمعت رو فوت کن.. و کیکت رو ببر..
و کادو هات رو باز کن

مرد لبخند زد.. لبخند گرمی که دختر میتونست قلبش رو برای اون لبخند اهدا کنه...

-چشم مادمازل

ات خندید

(مود فالوور ها: عهه چطور نگفت‌پرنسس 😐🗿)

ات دوربین رو جای مخصوصش گذاشتم و روی تامیر ۱۰ ثانیه زد..
بعد سریع برگشت و پیش جونگکوک وایساد..
هردو ژست گرفتند و باهم عکس های مختلف و گوناگونی گرفتند...

چنانکه مستمع از این صحنه لذت میبرد..

بعد از کمی عکس..

ات شروع کرد به فیلم‌گرفتن..

-دعا میکنم... لحظه های بهتری رو کنار تو داشته باشم.. تا ابد دوستت دارم..

آروم زمزمه کرد

*فوت*

-تولدت مبارک زندگیم

پسر شمع رو فوت کرد‌‌.

-مرسی که هستی..

گفت و کمر دختر رو‌گرفت و دختر رو بوسید..

شروع کرد به باز کردن کادو ...

-یک ساعت؟؟ این‌چقدر خوشگله..

با تعجب نگاه کرد..
چشماش برق زد
ذوق عجیبی داخل چشماش بود !...


-خوشت اومد؟

-خوشم بیاد؟... عاشقشم.. این محشره

با خوشحالی گفت و ساعت رو داخل دستش انداخت

-خیلی بهت پیاد زندگی..

-مرسی عشقم.. مشخصه خیلی‌گرون خریدی.

-خیلی....ولی ارزش تو خیلی بیتشره
دیدگاه ها (۶)

چندشاتی جونگکوکpart 4دختر لبخند زد..پسر کیک رو برید..دختر تی...

چندشاتی جونگکوکpart 5-ات.. کیکی که گرفتی..-خب؟-فکر کنم داخلش...

چندشاتی جونگکوکpart 2(ات سرد بوده چون‌میخواست جونگکوک رو سوپ...

چندشاتی جونگکوکpart 1 با خوشحالی کیک رو از فروشنده‌گرفتم..به...

دوست پسر روانی من

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 83 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩با ...

ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 76 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ دختر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط