نداری خال لب اما به چشم من که زیبایی

نداری خال لب اما، به چشم من که زیبایی
فدای ناز لبخندت، تو در من خوب دنیایی

دل از من برده ای، دیگر به طنازی نیازی نیست
به گیسوی تو دل بستم، چقد زیباست شیدایی

تو شاید قطره ای باشی میان این همه مردم
ولیکن در خیال من، تو آبی تر ز دریایی

از این حسی که من دارم غم حال تو هم پیداست
اگر مجنون این عشقم، تو هم لیلای لیلایی

به پاس عاشقی عمری، به پای تو نشستم من
زلیخایی و در آخر به یوسف خوب می آیی

هوای عاشقی یعنی بیا دلتنگ هم باشیم
کمی بی تابی و گریه، کمی احساس تنهایی

بهشت من همین جاهاست کنار تو در این خانه
هبوط آدمی دیگر، به عشق یار حوّایی!




#محمدباقر_الستی
دیدگاه ها (۳)

صبح و شب ندارد جانمهر وقت به تو فکر میکنمفکرم پر میشود،از تو...

تا نامِ تو را رویِ جگر داشته باشمچون آه، بعیداست اثر داشته ب...

‌‌شب بزم خیاٖلی به دل سوخته چیدمتصویر تـو گل کـرد ز آهی که ک...

خوبِ من...اخمویِ جذابِ دوست داشتنی ام،میخواهمت از اینجا تا خ...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط