سرنوشت متصل
سرنوشت متصل 2
Part 11
ویو لیام
اون مادر** که منو بغل بزرگراه پیاده کرد سریع ماشین گرفتم و به عمارت رئیس رفتم تا گزارشات و بدم
وقتی رسیدم عمارت دمه در پیاده شدم و وارد شدم که اجوشی در و باز کرد
(علامت اجوشی§ )
§ سلام پسرم (مهربونی لبخند)
# سلام اقا خسته نباشید خانم هستن؟ (سرد)
§ بله برید داخل
فلش بک به پذیرایی*
علامت رئیس ♕
♕ بح بح اقا لیام چخبر؟
از پله ها داشت میومد پایین*
# بلند شد*
#سلام رئیس نایون
(بح بح چه شود 🌚)
♕ علیک خببب بده مدارک و
داد*
# بفرمایید
♕ افرین پسر به زودی اون شرکت و نابود میکنم و تورو میزارم جای کوک
#ممنونم از لطفتون فقط میشه بگید چرا اینقدر ازشون متنفرید؟
خیلی کنجکاوم
♕ کنجکاوی زیاد خوب نیست گل پسر (پوزخنده)
ولی از اونجایی که سگ خوبی هستی ببخشید ادم وفادار میگم یه کینه است کینه خیلی قدیمی
# یه سگی نشونت بدم که مرغای اسمون به حالت گریه کنن (تو دلش) بله خب من دیگه میرم خدانگهدار
♕ هوم
ک*یر نداشتم دهن ننت پسره...
(تو دلش)
فلش بک به توی ماشین
#زنیکه ج**ده به من میگه سگ یه جوری زیرم ناله کنی تا بفهمی ادب یعنی چی
(بح بح همه دارن به هم میرینن😂)
تو راه بودیم که رسیدم خونه
#مامان (داد)
+ مرگگگگگ چرا داد میزنیییی
#(خنده) ببخشیدددد
شام چی داریممم؟
+ اولا که خسته نباشید دوما ممنون منم خوبم سوما شام سوشی
#خنده اولا سلامت باشی دوماااا واییی چقد هوسسس کردمم سوما لیانا کجاست؟
+ اومم امروز خونه عموی آوین دعوت بود
# آوین؟ عموش؟ خونه؟ کی هستتت
+ بابا همون دوست مدرسه اش دیگههه
# کیم آوین؟
+بله
تو ماشین یاد حرفای اوین افتاد*
#شتتتتتت اوینننننن عموششششش یعنی خونه کوکه؟ دشمن مننننن با اون دخترهههه
(تو دلش)
+تا دستاتو بشوری غذا رو کشیدم
#باشه ممنون (ناراحت عصبی اروم)
......
خمارییییی
شرط 12 لایک
کامنت 5 تا
اسون بهتون گرفتم دیگههههه
نویسنده
https://wisgoon.com/helena157
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🌹
Part 11
ویو لیام
اون مادر** که منو بغل بزرگراه پیاده کرد سریع ماشین گرفتم و به عمارت رئیس رفتم تا گزارشات و بدم
وقتی رسیدم عمارت دمه در پیاده شدم و وارد شدم که اجوشی در و باز کرد
(علامت اجوشی§ )
§ سلام پسرم (مهربونی لبخند)
# سلام اقا خسته نباشید خانم هستن؟ (سرد)
§ بله برید داخل
فلش بک به پذیرایی*
علامت رئیس ♕
♕ بح بح اقا لیام چخبر؟
از پله ها داشت میومد پایین*
# بلند شد*
#سلام رئیس نایون
(بح بح چه شود 🌚)
♕ علیک خببب بده مدارک و
داد*
# بفرمایید
♕ افرین پسر به زودی اون شرکت و نابود میکنم و تورو میزارم جای کوک
#ممنونم از لطفتون فقط میشه بگید چرا اینقدر ازشون متنفرید؟
خیلی کنجکاوم
♕ کنجکاوی زیاد خوب نیست گل پسر (پوزخنده)
ولی از اونجایی که سگ خوبی هستی ببخشید ادم وفادار میگم یه کینه است کینه خیلی قدیمی
# یه سگی نشونت بدم که مرغای اسمون به حالت گریه کنن (تو دلش) بله خب من دیگه میرم خدانگهدار
♕ هوم
ک*یر نداشتم دهن ننت پسره...
(تو دلش)
فلش بک به توی ماشین
#زنیکه ج**ده به من میگه سگ یه جوری زیرم ناله کنی تا بفهمی ادب یعنی چی
(بح بح همه دارن به هم میرینن😂)
تو راه بودیم که رسیدم خونه
#مامان (داد)
+ مرگگگگگ چرا داد میزنیییی
#(خنده) ببخشیدددد
شام چی داریممم؟
+ اولا که خسته نباشید دوما ممنون منم خوبم سوما شام سوشی
#خنده اولا سلامت باشی دوماااا واییی چقد هوسسس کردمم سوما لیانا کجاست؟
+ اومم امروز خونه عموی آوین دعوت بود
# آوین؟ عموش؟ خونه؟ کی هستتت
+ بابا همون دوست مدرسه اش دیگههه
# کیم آوین؟
+بله
تو ماشین یاد حرفای اوین افتاد*
#شتتتتتت اوینننننن عموششششش یعنی خونه کوکه؟ دشمن مننننن با اون دخترهههه
(تو دلش)
+تا دستاتو بشوری غذا رو کشیدم
#باشه ممنون (ناراحت عصبی اروم)
......
خمارییییی
شرط 12 لایک
کامنت 5 تا
اسون بهتون گرفتم دیگههههه
نویسنده
https://wisgoon.com/helena157
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
ممنون از حمایتتون🤍🌹
- ۸.۷k
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط