و من آمدنت را از نگاه پاییز میخوانم

و من آمدنت را از نگاه پاییز میخوانم
و اگر تو قصد ماندن کنی
من برگ به برگ پاییز را زیر
پاهایت خواهم ریخت
تا پاییز معاشقه ی زیبای ما را ببیند
و رنگ عشق به خود بگیرد.👌🏻🍂
دیدگاه ها (۱)

کاش می‌شد الان سوار ماشین بشیم بریم جایی که غَم نَباشه، وسطا...

دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و بهار بود و پنجره باز...اس...

پنجره که همیشه برای دیدن نیست گاهی میشود،یک حسرت ساده سرت را...

عطر پرتقال می‌گیرد نفسم، از تو که می گویم.نارنجی می‌شود دنیا...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

می گذشتی سحر از کوچه ی ما ، یادت هست آن قدم های پر از نازو ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط