می گذشتی سحر از کوچه ی ما ، یادت هست
آن قدم های پر از نازو ادا ، یادت هست

ریزش برگ درختان خزان آلوده
زیر پا خش خش و آن صاعقه ها ، یادت هست

چکه ی قطره ی باران و هوائی نمناک
عطر تو ، کوچه و آن حال وهوا ، یادت هست

روبرو آمدی و نیم نگاهی کردی(زرنگیات یادت هست
چشمک شوخ من و اخم شما، یادت هست

آنقدر لوس شدم تا که به من خندیدی
لحظه ی عاشقی و مهر و وفا ، یادت هست

کافه ی نبش خیابان و بخار چائی
طعم قلیان و تب قلقله ها ، یادت هست

بوسه ی دزدکی و عاشقی ی پنهانی
آنهمه استرس و دلهره ها ، یادت هست

پشت گوشی که برای تو غزل می خواندم
حس زیبای تو در قافیه ها ، یادت هست

اضطراب من از آن لحظه ی بی تو بودن
شکوه ی تلخ تو از فاصله ها ، یادت هست

آن غروبی که در آن ساحل شن ، وا ماندیم
عاشقی دود شدو و رفت هوا ، یادت هست

گریه ی تلخ من و بدرقه ی اجباری
تا همیشه شدم از عشق جدا ، یادت هست

پس چه شد آنهمه احساس لطیفت آخر
التماس من و آن جوروجفا ، یادت هست..🦋🦋

شبت بخیرونیکی محبوبم❤🌹

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

در سکوت این شبتووو...  برایم کافی هستی زمزمه کن در گوشمکلمات...

بمیرم برات آقاجان 😭💔#زبان #حال#مولا #فاطمیه #حاج_محسن_رستگار...

خواستم زنده بمانم و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود، تنها سنگ...

شب سمج می‌نماید و دل  بهانه دارد د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط