پوستشیر

.

#پوست_شیر
#پارت_ششم


و به سمت ماشینم رفتم و سوار شدم میخواستم درو ببندم که صدرا درو نگه داشت.

صدرا : آره من تعقیبت کردم. آخه شمارتو نداشتم خواستم یوقت سوت نشی. راستی شمارمو که داده بودم چرا زنگ نزدی شارژ نداشتی؟
ساحل : انداختمش دور.
صدرا : الکـــی...
ساحل : عام ببین تو واقعا اینجوری ای یا ادا درمیاری؟
صدرا : چجوری ام مگه؟
ساحل : همین...غیر طبیعـــی"
صدرا : ترسیدی بگی دیوونه؟
ساحل : نه نترسیدم من مودبم شمام لطفا مودب باش دستتو از رو در ماشین من بردار که من برم.
صدرا : خوب شمارتو بدی من دستمو برمیدارم دیگه.
ساحل : گفتم دستتو بردار میخوام برم.
صدرا : باشه بابا باشه.

میخواستم حرکت کنم که نشست رو ماشین.

با انگشتم زدم به شیشه و گفتم : چیکار میکنی دیوونه ای؟
صدرا : مودب بودی که
ساحل : خو نمیزارییی
صدرا : ببین شمارتو ندی باید از رو من رد شی دادگاه و دیه و داستان داری.
ساحل : انقد بیکاری ؟
صدرا : خیلیییی بیکارم.
ساحل : خیلی ام پر رویی من از روت ردم میشم.
صدرا : باشه رد شو.
دیدگاه ها (۱)

.#پوست_شیر#پارت_هفتمخدایا این پسره چقد گیره... نگاه کردم و د...

.#پوست_شیر#پارت_هشتمچندثانیه بهم دیگه نگاه کردیم و بعدش جفتم...

.#پوست_شیر#پارت_پنجماز‌دید‌ساحل :بالاخره رسیدم خونه.+مامان ،...

.#پوست_شیر#پارت_چهارمازدید‌صدرا : بعد از اینکه دختره انقدر د...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_279منو به خودش فشردو گ...

رمان{ برادر ناتنی } پارت ۲۳

چرا حرف منو باور نمیکنی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط