یاربسببیسازکهیارمبهسلامت

#یا_رب_سببی_ساز_که_یارم_به_سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می‌شکند گوشه محراب امامت

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت...
دیدگاه ها (۲)

#به‌سر‌افکنده‌مرا‌سایه‌ای‌از‌تنهاییچتر نیلوفر این باغچهٔ بود...

#آسمانش_را_گرفته_تنگ_در_آغوشابر با آن پوستین سرد نمناکشباغ ب...

#میل_دارم_که_ببوسم_رخ_همچون_قمرت_رابِمَکَم با لب خود آن لب ه...

#به_خواب_مخمل_زلفت_کشیدم_دست_و_دانستمکه شب از شش جهت خوب است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط