دستم بیر

دستم بڪَیر
ڪہ‌از غم ایام خستہ‌ام

نازم بڪش
ڪہ عاشقم و دلشڪستہ‌ام

از مڹ جدا مشو
ڪہ قسم می‌خورم بہ نور

جز با دو چشم مست تو
عهدے نبستہ‌ام
دیدگاه ها (۳)

دلم گرفته از این برزخ زمستانی بیا که بر تن سردم غزل بپوشانی ...

به تو تقدیم ای عشقی که زخمت زخم کاری بودو بعد از سال ها هر ش...

بــزن به نامم شــــش دانگ حواســـت رامن از دنیایک " تـــــــ...

دوست داشنتت گناه باشد یا ڪہ اشتباه.... گناه میڪنم تورا بارها...

دستم بگیر نازم بکش که عاشقم و دل شکسته ام از خود مران مرا که...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط