دستم بگیر نازم بکش که عاشقم و دل شکسته ام
از خود مران مرا که قسم میخورم هنوز
جز با دو چشم مستت هنوز عهدی نبسته ام
رفتی بروً..برو که دلم پر ز داغ توست
من سرخ لاله ام که ز داغ تو رسته ام
در خون مکش تو بال و پر خسته ی مرا
من طایر بهشتی ام ز دام جسته ام
گفتی به ناز تا بزنم پنجه ی پر ساز
دانی که برده ی دل محزون گسسته ام
سازم شکست بی تو و عمرم به غم گذشت
اکنون به یاد موی تو تنها نشسته ام 😔😔
دیدگاه ها (۱)

سالهاست مثل درختی که دم نجاریست وقت روشن شدن آره وجودم لرزید...

🤣🤣🤣

گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من نفسی هست دلی هست ولی جانی ...

فراز مردانی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط