#کوروش_یغمایی
باز آی دلبـــرا! که دلم بی قـرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست

در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده ای که در قدح غمگسار توست

ساقی به دست باش که این مستِ می‌پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست

سیـری مبـــــاد سوخته ی تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمهٔ شیرین گوار توست

بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست!

ای سایه صبر کن که برآید به کام دل
آن آرزو که در دل امیدوار توست ...
.
@boof_graphy
دیدگاه ها (۰)

#ابراهیم_تاتلیسخواب‌هایم بوی تن تو را می‌دهندنکند آن دورترها...

#داریوش نه ساحل و دریا را دیدیمنه از باغ و گلستان گلی چیدیمن...

#فرهاد_مهردادخوابم آشفت و سرخفته به دامان آمدخواب دیدم که خی...

#مهستی آدم ها یه وقتایی جمله ی دوستت دارم رو نمیشنون بلکه حس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط