#داریوش
نه ساحل و دریا را دیدیم
نه از باغ و گلستان گلی چیدیم
نه نامه های عاشقانه دادیم
نه تو آسمان ستاره داریم
زیر یک چتر راه نرفتیم زیر باران
یا که دنباله هم نکردیم در خیابان
کِی؟کجا بود؟لحظه ی آشنایی؟
از چه تاریخ شروع شد جدایی؟
تقویم ورق خورد و انگار فراموش شدیم
تو زمان سوختیم و مردیم،خاموش شدیم
اما در قلبم تو را حس میکنم گاهی وقت ها
از عمق وجودم می خواهم گرمیِ آغوشت را
غلط بود وقتی گفتم تو برایم اشتباهی
حس میکنم برمیگردی و شاید توی راهی
می دانم این امید از نا امیدی خطرناک تره
می دانم این دروغ از حقیقت غمناک تره
انتظارت گوشه گیرم کرد بعد چند سال
خستم از گشتن دنبال اسمت توی فال
خستم از قافیه و هزار شعر غمگین
خالی نمیشه از تو قلبم این درد سنگین
پرم از زخم و دود و پیک های حرام
پرم از میلیون ها حرفِ بی سرانجام
  قصه ی بی طرفدار ما انگاری تمام است
لیلی از مجنون در حال فرار است
باورم نیست صاحب این تنهایی منم
بگذار اینگونه رویایی پایانش دهم
از من و تو ما نساخت این زمین
ما فقط عاشق هم بودیم و هستیم،همین
.
@boof_graphy
دیدگاه ها (۰)

#ابیمحبوب من!در مدرسه به ما الفبا را یاد نداده اند که با آن ...

.آه از آن رفتگان بی برگشت....شعر و خوانش:استاد امیر هوشنگ اب...

#ابراهیم_تاتلیسخواب‌هایم بوی تن تو را می‌دهندنکند آن دورترها...

#کوروش_یغماییباز آی دلبـــرا! که دلم بی قـرار توستوین جان بر...

درخاستی

سعی کردم مغز خودم رو درگیر سوالی که روی مغزم حک شده دور باشم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط