#سرچشمه‌و‌شبانه...
در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشم‌هایت را یافتم
و شبم پُرستاره شد.
تو را صدا کردم
در تاریک‌ترین شب‌ها دلم صدایت کرد
و تو با طنین صدایم به سوی من آمدی.
با دست‌هایت برای دست‌هایم آواز خواندی
برای چشم‌هایم با چشم‌هایت
برای لب‌هایم با لب‌هایت
با تنت برای تنم آواز خواندی.
من با چشم‌ها و لب‌هایت
انس گرفتم
با تنت انس گرفتم،
چیزی در من فروکش کرد
چیزی در من شکفت
من دوباره در گهواره‌ی کودکی خویش به خواب رفتم
و لبخند آن زمانی‌ام را
بازیافتم.
در من شک لانه کرده بود.
دست‌های تو چون چشمه‌یی به سوی من جاری شد
و من تازه شدم من یقین کردم
یقین را چون عروسکی در آغوش گرفتم
و در گهواره‌ی سال‌های نخستین به خواب رفتم؛
در دامانت که گهواره‌ی رؤیاهایم بود.
و لبخند آن زمانی، به لب‌هایم برگشت.
با تنت برای تن‌ام لالا گفتی.
چشم‌های تو با من بود
و من چشم‌هایم را بستم
چرا که دست‌های تو اطمینان‌بخش بود
بدی، تاریکی‌ست
شب‌ها جنایت‌کارند
ای دلاویز من ای یقین! من با بدی قهرم
و تو را به‌ سان روزی بزرگ آواز می‌خوانم.
صدایت می‌زنم گوش بده قلبم صدایت می‌زند.
شب گردا گردم حصار کشیده است
و من به تو نگاه می‌کنم،
از پنجره‌های دلم به ستاره‌هایت نگاه می‌کنم
چرا که هر ستاره آفتابی‌ست
من آفتاب را باور دارم
من دریا را باور دارم
و چشم‌های تو سرچشمه‌ی دریاهاست
انسان سرچشمه‌ی دریاهاست...
☆☆☆
#درکمین‌ِاندوه‌هستم...
در کمین اندوه هستم
بانو
مرا دریاب
به خانه ببر
گلی را فراموش کرده ام
که بر چهره اممی تابید
زخم های من دهان گشوده اند
همه ی روزگارم پُر اَز
اندوه بود...
بانو ، مرا
قطره قطره دریاب...
در این خانه
جای سخن نیست...
زبا بستم
عمری گذشت
مرا از این خانه
به باغ ببر
سرنوشت من
به بدگمانی
به خوناب دل
خاموشی لب
اشک های من بسته
بر صورت من است
هیچکس یورش دل را
در خانه ندید
بانو
من به خانه آمدم
و دیدم
که عشق چگونه
فرو می ریزد
و قلب در اوج
رها می شود
و بر کف باغچه می ریزد
بانو مرا دریاب
ما شب چراغ نبودیم
ما در شب باختیم...
پ ♡ ن
انبوهی از این بعد از ظهرهای جمعه را
به یاد دارم که در غروب آنها
در خیابان
از تنهایی گریستیم
ما نه آواره بودیم، نه غریب
اما این بعد از ظهرهای جمعه
پایان و تمامی نداشت
می‌گفتند از کودکی به ما
که زمان باز نمی‌گردد
اما نمی‌دانم چرا
این بعد از ظهرهای جمعه باز می‌گشتند...
#هرمزگان‌زیبا
#بندرعباس
#ابراهیم‌منصفی_رامی‌جنوب
#چوک‌بندر
دیدگاه ها (۱۲)

#زیبایی‌شناسی‌خیانت...دوست می‌دارم، خیانت‌هایت راکه به من رو...

#من‌از‌اینجا‌خواهم‌رفت...این شهرشهر قصه های مادر بزرگ نیستکه...

#راه‌دریا‌دور‌است...گاهی اوقاتهیچ میلی به دیدن یک عده آدمی ن...

#آیدا_در‌_آینه...لبانت به ظرافت شعر شهوانی‌ترین بوسه‌ها را ب...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

عکس مذهبی حضرت زهرا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط