به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته ز اینجا
هوس سفر نداری؟ ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما چه کنم..که بسته پایم..
سفرت به خیر اما..
تو و‌ دوستی خدارا
چو از غبار وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان‌ سلام مارا
دیدگاه ها (۳)

‌‌ای فلــک ، بی آشیـون ‌ تنـهــای تنـهـــا ...

کاش یه مغازه بودآدم میرفتمیگفتبی زحمت یه کم “خیال خوش” میخوا...

ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود!فغان ز دوست که در دشمنی چه ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط