من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

🖤
من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـوهِ بلند...
نیمم آتش سوخت؛
نیمِ دیگرم را باد برد!
از غزلهایم فقط خاکستری مانده بـه جا
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد...
با همین نیمه همین معمولیِ ساده بساز؛
دیــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را
بادبرد...💔
دیدگاه ها (۰)

هر وقت خیلی استرس داشتی،هر وقت فک کردی ممکنه به چیزی که میخو...

یعقوب به یوسف رسید...برادران یوسف بخشیده شدند اما جواب تهمتی...

هروقت از ته دلت گفتیخدایا تمام امیدم فقط تویی ...و تو بزرگتر...

یک سو تویی و حادثه ی چشم سیاهت یک سو منم و حسرت یک لحظه نگاه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط