ماه عمارتم p3
از زبان ات
با صدای الارم گوشیم از خواب پا شدم کارای لازمو کردم و رفتم سمت موطورم و رفتم مدرسه تو راه کنار ی کافه وایسادم و رفتم قهوه بگیرم قهورو گرفتم داشتم از کافه خارج میشدم ک خوردم ب یکی سرمو بالا اوردم و دیدم همون مردس ک گفت
_هر جا میرم ترو میبینم نکنه تقیبم میکمی
+اینو من باید بپرسم
+من میرم نمیخوام دیر برسم بای
_اوکی بای
و رفتم سمت موطورم و رفتم مدرسه
از زبان جیمین
هر جا میرم این دختره هست حتی تو فکرم باید بفهمم کیه و خانوادش کین پس زنگ زدم ب دوستم و گفتن مشخصاتش رو برام پیدا کنه
بعد مدرسه از زبان ات
از مدرسه رفتم بیرون داشتم میرفتم سمت موطورم که هیون هی متوقفم کرد و گفت
&دختر امشب قراره با بچه ها بریم بار میای
+نمد شاید بیام
&بیا دیگه خیلی وقته باهم بیرون نرفتیم
+ام اوکی میام
&ساعت ۸ بیا بار......(مثلا اسم بار)
+اوکی میبینمت بای
&بای
هیون هی رفت منم سوار موطورم شدم و رفتم یتیم خونه
از زبان جیمین
دوستام امروز خیلی اصرار کردن بریم بار منم قبول کردم ی بار معروف هست قراره بریم اونجا
ویو شب
از زبان ات
ساعت داشت ۸میشد پا شدم ی لباس ساده پوشیدم سویچ موطورمو برداشتم از در که رفتم بیرون خوردم ب مدیر یتیم خونه (بد شانسی به روایت تصویر 😑بله)
✓باز داری کدوم گورستان میری
+میرم ی دور بزنم بیام
✓پس ک ی دور بزنی بیای احیانا اون جایی ک میخوای بری کلاب نیست
+اه خانوم مدیر جوونم بزار یکم خوشی کنم
✓باشه برو ولی من برای بار ۳۳نمیام از اداره پلیس برگردونمت ها
+اوکی بای
سریع رفتم سمت موطورم و رفتم سمت بار بعد چند میم رسیدم رفتم داخل و دنبال هیون هی و بچه ها گشتم و پیداشون کردم رفتم پیششون و یکم. خوش گذروندم یکم گذسته بود ک حس کردم یکی دستشو گذاشت رو شونم
از زبان جیمین
با بچه ها رفتیم بار داشتم نوشیدنی میخوردم ک چشمم خور ب ی دختر دقت کردم دیدم اته (ادم های جیمین مشخصات ات رو پیدا کردن و ب جیمین دادن و جیمین الان از همه چیه زندگیش خبر داره) با این سنش داشت سیگار مبکشید و مشروبم میخورد ک رفتم پیشش و دستمو گذاشتم رو شونش
از زبان ات
برگشتم دیدم همون مردس ک گفتم
+اع باز ک دیدمت
_زیاده روی کردی بیا ببرمت
+چی نه من مست نیستم و چرا برم بزار یکم خوش بگزرونم
_اوکی بیا باهم خوشبگذرونیم(منحرفاااااا منضورش باهم نوشیدنی بخوریمه استغفرالله📿)


خب حالا بگین ادامه بدم یا نه
لطفا نظر بدین اگه خیلی نظر دادین میزارم و خیلی هم حمایت کردین دوتاشم یکیه خلاصه منتظرم
دیدگاه ها (۳)

استایل ات برای بار بدون اون کلاه

ماه عمارتم p4صبح از زبان ات با سر دردی از خواب پا شدم چشام ب...

ماه عمارتم p2از زبان ات کلاسم تموم شد رفتم یتیم خونه یکم است...

ماه عمارتمp1از زبان ات با صدای الارم کی.... ریم بیدار شدم رف...

دیدار اول ..

ادامه ی پارت ¹¹......کای: برو یه آبی به دست و صورتت بزن بریم...

پارت۱۰جیمین: منم فقط به سوا گفتم اما جوابی نداد و رفت(تلفن ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط