ازتاریخعکسهامانبیرونبیا

#از_تاریخِ_عکس_هامان_بیرون_بیا
پای آغوشِ من در میا‌‌ن است
شعری
نوازشی
یک استکان چای
یا هر چیزی
هر چیزی که
پنجره‌های بسته را باز کند
هر چیز که خاطره ی عشق را
در گوشه گوشه‌ ی خانه زنده کند
دل باران می‌‌خواهد
و شانه‌های پر اعتماد
از تاریخِ عکس هامان بیرون بیا
تا بهارِ آینده
 این دل  زنده نیست
همه می‌‌دانندبی‌ عشق
نبضِ شاعر، کند می‌‌زند...🐬
دیدگاه ها (۰)

#انگار_که_یک_کوه_سفر_کرده_از_این_دشتاینقدر که خالی شدهبعد از...

#عشق_آموز_اگر_گنج_سعادت_خواهیروزت مبارک معلم زندگیم❤️

#روزگاري_قهر_بودي_روزگاري_آشتي ماجراي عشق ما را ساده مي ...

#من_خواستم_که_خواب_و_خیال_خودم_شویرویا شوی، امید محال خودم ش...

بررسی شعر زیبای «ونگوک» از (تس) (بخش دوم) ................ ن...

چندپارتی

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط