گاهی

گاهی
به سرم می زند
دستی بکشم به
گندم زار
گیسووانت.
درو کنم غبار پیری را...
هرس کنم خزان چشمانت را
و بعد...
بغلت بگیرم
تا مثل یک تکه ابر پاییزی
هرچه می خواهی بباری!
برگ ریزان قدم های غم زده ات
تماما بر روی چشمانم.
تو فقط باش...
حتی اگر روح بهاری ات خزان شده باشد!
دیدگاه ها (۰)

كاش ياد ميگرفتيم به جای اينكه به هم بگيم دوست دارم، عاشقتم،ه...

دل ما آدما، به تار مو بنده ...دیدی وقتی یک اتفاقی میوفته که ...

#توئیت 🖇♥️غم عجیبی داره اونجا که جناب #ابتهاج میگه:"چه ابر ت...

📝حدیث عشق شنیدن کم از شهادت نیستسخن بگو و بفرما کفن کنند مرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط