زیبای دور ممنوع مساله این است که زمان بر تو حادث نمی ش
زیبای دور ممنوع، مساله این است که زمان بر تو حادث نمی شود، یعنی هزارسال دیگر نیز دوستت خواهم داشت چنان که حالا دوستت دارم و عطشت را دارم و مستم از مرور کوتاه ترین ثانیه های داشتنت...
بر من چنین مقدر است که تو خُمخانه باشی و من تشنه بمانم ، تا وقتش برسد با بوسه ای کامیابم کنی و بهار برسد ...
از حالم اگر بپرسی
ملالی نیست
و اندوهی نیست
و گلایه ای هم
دور از دنیا ایستاده ام به تماشای اندوه روشن شیرین نبودن تو...
به حرمت آن که دستم را گرفتی و راه رفتن یادم دادی و آموختی چگونه باید از تاریکی لذت برد و به نور کم رمق آفتاب زمستان احترام گذاشت و هر کتابی را چنان خواند که گویی آخرین کلمات دنیا هستند...
به حرمت این که دوست داشتن بی منت را یادم دادی ، به حرمت علاقه ...
به چشم من ، تو از مدار بیهوده ی زمان و مکان بیرونی.
همیشه اولین بار است که تو را دیده ام ... همیشه اولین بار است که رفته ای ...
تو آفتابی ، آفتاب.
لذت رویت روز اول دنیایی...
بر صخره ی بلند دلتنگی نامت را به قداست اذانی بی وقت می برم و زبانم گُر می گیرد و آتش در رگهایم می دود به یادگار آتشی که تو بودی و مرا زیباترین خاکستر دنیا کردی ...
اگر دلت خواست از آن سوی دنیا که تویی یک بار نگاهم کن چنان که گویی واقعا دیدنی باشم ، یادم رفته دیدنی بودن چه لذتی دارد...
بر من چنین مقدر است که تو خُمخانه باشی و من تشنه بمانم ، تا وقتش برسد با بوسه ای کامیابم کنی و بهار برسد ...
از حالم اگر بپرسی
ملالی نیست
و اندوهی نیست
و گلایه ای هم
دور از دنیا ایستاده ام به تماشای اندوه روشن شیرین نبودن تو...
به حرمت آن که دستم را گرفتی و راه رفتن یادم دادی و آموختی چگونه باید از تاریکی لذت برد و به نور کم رمق آفتاب زمستان احترام گذاشت و هر کتابی را چنان خواند که گویی آخرین کلمات دنیا هستند...
به حرمت این که دوست داشتن بی منت را یادم دادی ، به حرمت علاقه ...
به چشم من ، تو از مدار بیهوده ی زمان و مکان بیرونی.
همیشه اولین بار است که تو را دیده ام ... همیشه اولین بار است که رفته ای ...
تو آفتابی ، آفتاب.
لذت رویت روز اول دنیایی...
بر صخره ی بلند دلتنگی نامت را به قداست اذانی بی وقت می برم و زبانم گُر می گیرد و آتش در رگهایم می دود به یادگار آتشی که تو بودی و مرا زیباترین خاکستر دنیا کردی ...
اگر دلت خواست از آن سوی دنیا که تویی یک بار نگاهم کن چنان که گویی واقعا دیدنی باشم ، یادم رفته دیدنی بودن چه لذتی دارد...
- ۲۵.۴k
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط