باران رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد

#باران ❣رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد

دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد

در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت

هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد

زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند

اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد

آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،

شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد

با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد

با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد

ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم

یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد

جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت

گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد

یک عمر به سودای لبش سوختم و آه

روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد

یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر

رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد

با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت

مصداق همان وای به حال دگران شد

#حامد_عسکری #رفت_و_غزلم_چشم _به_راهش_نگران_شد #غزل #کوچه_باغ #شعرخوانی #پاییزی #رادیوهفت #دلتنگی




#دلنوشته#عکسنوشته
#بوقت دلتنگی❣
#باران_پاییزی🍂
#عاشقانه _خاص💕
#ویسگون♾️

💛฿ѦℜѦη.℘ѦˠizЇ💛
دیدگاه ها (۰)

💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞#باران ❣❤چگونه به تو فڪر نڪنم وقتے ڪه ذره ذره وجو...

#باران ❣❤دوستت دارم.....شبیه قطره قطره ے تمام باران هایآمده ...

#باران ❣تقدیم رفیقای ناب ودوست داشتنیم👈❤بعضی ها مثل هوا میمو...

#باران ❣صبح که می شوددنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرددنبالِ آدم هایِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط