روزی دروغ به حقیقت گفت

روزی دروغ به حقیقت گفت :

میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم ،
حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد .
آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ،
وقتی به ساحل رسیدند،
حقیقت لباسهایش را در آورد .

دروغ حیله گر لباسهای او را پوشید
و رفت .
از آن روز همیشه حقیقت
عریان و زشت است ،
اما دروغ در لباس حقیقت
با ظاهری آراسته نمایان می شود ..!

🎙"فاطمه محمدی"
دیدگاه ها (۰)

مارِ بر گنج زده چنبره را می‌بینی؟گرگِ در حالِ دریدن بره را م...

درد می کند جای خالی حُرم نفس کشیدنهایتروی صورت سرد و یخ زده ...

خط زدی از دفترت ای سُفله نامم راچطور از یادِ مردم می‌بری #اب...

بیا عهدی کنیم امروز، روز اول دیداراگر رفتیم بی برگشت، اگر ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط