عاشقانه ای برای تو

اشتیاق

میان شوق هم گاهی مجال گریه زاری هست
زمستان آب می‌شد با طلوعت، نوبهاری هست
توقع از نگاری در دل عاشق نمی‌گنجید
تو در من از منی اما و از من انتظاری هست
نترساند مرا دیگر هیاهوی رقیبانم
که یار باوفا زآغاز بین ما قراری هست
زبانم لال یک درصد که من را در دلت کُشتی
مرا در باغ آغوشت که دستِ کم مزاری هست
پریدن دارد آن آغوش دریایت چنان، این رود
مسیر اشتیاقش انتهایش آبشاری هست

#مهرشاد_علیزاده
#عاشقانه #عشق #فاصله #آغوش #دلبرانه #شعر #غزل #دلتنگی #بهار
دیدگاه ها (۲)

غزلی تقدیم به هموطنان عزیزم

ببار برف ببار

سرگذشت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط