دلم برای "دوکوهه" گفتن هایت تنگ شده
برای لبخند های زیبایت
نمازهای اول وقت و شب بیداری هایت
برای نجواهای حزن انگیز و اشک های پنهانیِ "شلمچه" ات خیلی تنگ شده...
دلم برای آواز خواندن و زمزمه های آسمانی ات آنقدر تنگ شده که گویی دیگر صدایی به گوش جانم زیبا نیست...
بی تو دیگر خواب به چشمانم غریبی می کند...
دلم برای "بودنت" آنقدر تنگ شده که برای مُردن،جوان و برای ماندن،پیرم...
به خاطر آوردنت را دوست دارم
چه زیبا مرا از هم می پاشی...

#باوان
#برای_باوان
#دلم_برات_تنگ_شده
دیدگاه ها (۳)

چه خونی از ما ریختید...#حاج_قاسم #سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمان...

کاش میشد...#جهاد #باوان #وساطت_شهدا#امامزاده_حسن(ع)

نرسیدن،رسیدنِ محض است آبزی، آب را نمی بیندهر که در ماه زندگی...

"تو" را یافته ام در شعرهای بلند و کوتاهدر خیابانِ خاطراتدر ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط