گاهی دلم از دست خودش هم گله دارد

گاهی دلم از دست خودش هم گله دارد
از بس که جهان، آدم ِ کم حوصله دارد!

یک روز به دل بستن و فردا به شکستن!
با قصه ی پُرغصّه ی خود ، مسئله دارد...

درمان‌ نپذیرد دلِ زخــمی و بلاجو
از بس که نهان در دلِ خود ولوله دارد

هرکس که اسیرِ"منِ"خودباشدو خودخواه
صدها قدم از «ما»شدنش فاصله دارد

محرابِ دلم گرچه پُرازمُهرِ سکوت است
ذکرِ"تو" به هر سجده ی این نافله دارد

یک دم نتواند ز خیالت بِگُریزد
در قابِ دل و کوچه ی جان خاطره دارد

دور ازتو پُراز دلهره و لرزه و وحشت
مانندِ کسی که خبر از زلزله دارد

بی بهره ام از تابشِ خورشیدِ نگاهت
دیدارِ تو انگار که صــد مرحله دارد

گر دل نسپـارم به شــرارِ غـــزلِ عشق
مجموعه ی شعرم ورقِ باطله دارد...🦋🦋
دیدگاه ها (۰)

دردا و دریغـا ڪ در این بـازۍ خونین...بازیچه‌ۍ ایـامـ، دلِ آد...

«بریدمـ…دیگه کسی برامـ نمونده،دلی که یه روز می‌تپید، حالا سن...

دوبـاره مۍنویسمـ...مۍ نویسمـ، از تنهاییمـ... و سڪوت پر از حر...

عشق را معنا فقط رخســــار تـوستاین دل دیوانہ پرچم دار تـوستب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط