روندگان طریقت ره بلا سپرند
رَوَندگانِ طریقت رَهِ بلا سِپُرَند
رفیقِ عشق چه غم دارد از نَشیب و فراز
غمِ حبیب نهان بِه ز گفت و گوی رقیب
که نیست سینهٔ اربابِ کینه محرمِ راز
اگر چه حُسنِ تو از عشقِ غیر مُستَغنیست
من آن نیَم که از این عشقبازی آیم باز
چه گویَمَت که ز سوزِ درون چه میبینم
ز اشک پُرس حکایت که من نیَم غَمّاز
چه فتنه بود که مَشّاطِهٔ قضا انگیخت
که کرد نرگسِ مستش سیَه به سرمهٔ ناز...🦋🦋
عشقوون آوارسییم جیران بالام🫀🌹
رفیقِ عشق چه غم دارد از نَشیب و فراز
غمِ حبیب نهان بِه ز گفت و گوی رقیب
که نیست سینهٔ اربابِ کینه محرمِ راز
اگر چه حُسنِ تو از عشقِ غیر مُستَغنیست
من آن نیَم که از این عشقبازی آیم باز
چه گویَمَت که ز سوزِ درون چه میبینم
ز اشک پُرس حکایت که من نیَم غَمّاز
چه فتنه بود که مَشّاطِهٔ قضا انگیخت
که کرد نرگسِ مستش سیَه به سرمهٔ ناز...🦋🦋
عشقوون آوارسییم جیران بالام🫀🌹
- ۵۷۱
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط