WANNA BE UR MUSE

WANNA BE UR MUSE





حال بدی داشت
توی کلاب مست و حساس داشت میرقصید
یاد قدیما افتاده بود
هوای قدیمارو کرده بود
همه یه گوشه درحال خندیدن و مست کردن بود
ولی این فقط تهیونگ بود که یه گوشه
یاد گذشته افتاده بود

2 سال پیش:

جایی شبیه به بام سئول بود
کل سئول زیر پاشون بود

از ماشین پیاده شده بودن

امیلی روی کاپوت ماشین نشسته بود و تهیونگ هم کنارش به کاپوت ماشین تکیه داده بود

کل شهر زیر پاشون بود
داشتن به شهر آلودشون نگاه میکردن
نور خورشید نارنجی بود ولی هنوز بعد از ظهر بود

امیلی: میدونی خیلی اینجا آلودس
آلوده تر از آدماش

تهیونگ: آره این دنیا خیلی بزرگه

امیلی: نه میدونی چیه
این دنیا بزرگ نیست
ما خیلی کوچیکیم!

تهیونگ: من مثل اون آدمای آلوده نیستم
پیشت میمونم

امیلی: واقن هیچوقت ترکم نمیکنی؟

تهیونگ: نه من ترکت نمیکنم

امیلی: امیدوارم بمونی...

تهیونگ پای همه چیز ایستاد
ولی کسی که میگفت هیچوقت ترکم نکن
خودش ترک کرد


_هر حرفی که میزنید و خواهشی که میکنید
خودتون هم پاش وایسید
-
پآیان