ز دردت ندارم رهایی

ز دردت ندارم رهایی
هراسانم از این جدایی
که میمیرم آخر نیایی،کجایی
ز دنیا و از خود گسستم
پریشان به پایت نشستم
من از بی تو بودن شکستم،کجایی
من از بی تو بودن شکستم کجایی کجایی
نگو حقمه این همه بی وفایی،کجایی
هجوم غمت را تحمل ندارم
نگو که خطا بوده این آشنایی،کجایی...
دیدگاه ها (۰)

تمام تو دنیای من بود، جای تو روی چشمان من بودتو را چه به این...

لاف می زنم فراموشت کرده ام …‎اما هنوز‎ تکه ای از عشقت را نگه...

عاشق که باشی دلت ضعف می رود برای خنده های یک نفر سرت درد می ...

نیاز دارم مدتی نباشم! سفر کنم به جایی که هیچ کس را نشناسم! ب...

دیر گاهی ست که تنها شده ام غصه غربت صحرا شده اموس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط