سلول به سلول تنش، غم نشسته بود
خون توی رگاش سرد شده بود
ظرفیت ذهنش تا خِرخِره پُر شده بود
و چشماش خشکِ خشک بودن!
اصلا از چهره‌اش معلوم بود که چقدر خسته است
و اما همه‌ی این‌ها را پشت لبخند زیبایش پنهان میکرد
#تگست_گرافی
دیدگاه ها (۰)

متعهد بودن؛‌ چیزی نیست که همزمان با اسمی که توی شناسنامه ات ...

بهم گفت: «تو خيلى خطرناکی!»پرسيدم چرا؟!جواب داد: «چون به هيچ...

شب که میشه قلبم یه جوری بهش فشارمیادکه دوسدارم درش بیارمواسه...

اگه عاشق کسی شدید و دیدید یکی اومد درمورد گذشته اش بد گفت به...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 83 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩با ...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 85 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩خان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط