طلبت چیست بگو

طلبت چیست بگو؟
گفتم ای مرشد میخانه ی عشق
دو سه پیمانه مرا مهمان کن
احتیاجم همه مستی است،دلم پرخون است
تو بیا بر دل یک عاشق زار
یک نفس،احسان کن
پاسخم داد،بهای طلبت بسیار است
در ازای دو سه پیمانه می کهنه ی ناب
که تو را مست کند تا دل شب
چه برایم داری؟
کیسه ای زر دادم
پیر زرهای مرا برگرداند
گفت این مستی و شیدایی و عشق
به زر اینجا ندهند ار چه هزاران باشد
سینه ات را بشکاف
ودلت را به بهای می میخانه بده
گر که عاشق شدی ومست شدن شیوه ی توست
بایدت دل بدهی
سینه را چاک زدم
و دل پر تپش و پر خون را
در ازای شبی از عشق تو بی خویش شدن،بخشیدم
دیدگاه ها (۵)

درخواستی++

بدون هیچ چشم داشتی مهربانند...و چنین افرادی چقدر قابل ستایش ...

شروع شد سکوت و تو دوباره گرم هجرتیو باز جستجوی من در این غبا...

گاهی از چشم میوفتی گاهیم میندازنتلطفا مزاحم سرنوشت آدم های ا...

عاشقانه های شبنم

وقت انست که آرامش جانم باشیبت طناز من و عشق نهانم باشیماه اگ...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط