خاموش لب به هجو جهان باز کرده است

خاموش لب به هجو جهان باز کرده است

این زخمِ ناگهان که دهان باز کرده است


چشمم بساط چشم فرو بستن از جهان

در این جهان چشم چران باز کرده است


اشکم بر آمد از پس گفتن، چه خوب هم...

طفلک اگرچه دیر زبان باز کرده است


این چاکِ پیرهن که از آن شرم داشتیم

خود لب به پاک بودنمان باز کرده است


من خود به چشم خویش شنیدم هزار بار

هر غنچه ای لبی به اذان باز کرده است
#محمد_مهدی_سیار
#غزل
دیدگاه ها (۱)

با آن نگاه نافذ آتش به اختیار

مترس از موج بسم الله مجریها و مُرسیها

زمين از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماهروايت کرده‌ان...

دوستت دارم

«معشوق سابق» پارت شصت و یک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط