ای از ورای پرده ها تاب تو تابستان ما

ای از ورای پرده‌ ها تاب تو تابستان ما
ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما

ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا
تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما

تا سبزه گردد شوره‌ها تا روضه گردد گورها
انگور گردد غوره‌ها تا پخته گردد نان ما

ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل
آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما

شد خارها گلزارها از عشق رویت بارها
تا صد هزار اقرارها افکند در ایمان ما

ای صورت عشق ابد خوش رو نمودی در جسد
تا ره بری سوی احد جان را از این زندان ما

در دود غم بگشا طرب روزی نما از عین شب
روزی غریب و بوالعجب ای صبح نورافشان ما

گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را
سلطان کنی بی‌ بهره را شاباش ای سلطان ما

کو دیده‌ ها درخورد تو تا دررسد در گرد تو
کو گوش هوش آورد تو تا بشنود برهان ما

چون دل شود احسان شمر در شکر آن شاخ شکر
نعره برآرد چاشنی از بیخ هر دندان ما

آمد ز جان بانگ دهل تا جزوها آید به کل
ریحان به ریحان گل به گل از حبس خارستان ما

#شعر #ادبیات #شاعر
#مولانا #دیوان_شمس #غزل
#موسیقی #ترانه #آهنگ #خواننده
#مهدی_محمدعلیها #خوب_تر_از_خوب
دیدگاه ها (۱۷)

رویالیستعنوانی است که به طرفداران سلطنت در برابر جمهوری طلبا...

ریتوالیسمآداب پرستی و اعتقاد به لزوم رعایت فورمالیته های مذه...

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شداز سر پیمان برفت با سر پیمانه...

ﺍﺯ دانایی ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ:ﭼﮕﻮﻧﻪ می ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ کسی پی ﺑﺮد؟پاسخ...

دیدمت دورنمای در و بام ای شیرازسرم آمد به برِ سینه؛ سلام ای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط